هفت جن" داستان جوان جادوگری است که ناخواسته وارد آخر الزمانی و تقابل “خیر” و “شر” میشود. قهرمان داستان که نسبت به علوم غریبه احاطه کامل دارد با کمک دو همراه خود یک فرشته و یک جن؛ وارد نبرد یک《مرتاض》 اهریمنی میشود که سپاهی از دیوها و شیاطین را در اختیار داشته و قصد دارد با گشودن دروازۀ اساطیری سلیمان نبی، مسیر مسدود اجنه تمرد کننده را گشوده و به قدرت برتر و مطلق دست پیدا کند. قهرمان داستان که با بکارگیری طلسم ها مقابل مرتاض و جن های او ایستاده، باید به فکر نجات زنی به «میرانا» هم باشد که تبدیل به عشق او شده است و...
کتاب « 7 جِ ن» یا همان “هفت جن” از کتاب های موفقی است که در ژانر رئالیسم جادویی و دنیای شگفت ماوراء نوشته شده است.
در بخشی از داستان میخوانیم؛
«مرتاض گربۀ نر سیاه را در قفسی محبوس کرد و هر روز روغن زرد حیوانی به خورد گربه داد تا جایی که گربۀ سیاه توانست یک پیاله روغن را یک جا بخورد. بعد مرتاض دو روز گربه را بدون آب و غذا نگه داشت و سر آخر دیگ مفرغی را روی شعله ملایمی گذاشت. سپس گربۀ گرسنه را داخل دیگ انداخت و در آن را هم به قدری محکم بست که گربه راه نفس کشیدن نداشت. حرارت درون دیگ دربسته که بالا گرفت و گربه به فریاد افتاد....»
از 0 رای