آن شب همه ساکت و بهتزده بودند. هیچکس حوصله حرفزدن نداشت و هرکس در گوشهای از خانه، غرق در افکار و خیالات خود بود. آن شب، پدربزرگ برای اولین بار به اراده و روحیه میهنپرستی خود شک کرد. شبی برای اولین بار، در گوشهای دنج و ساکت، بهدور از هیاهو و جوِّ جلسات مخفی انجمن آزادیخواهان، در اعماق وجود خودش دنبال آرمانهایش میگشت. رامون در ترسوتردید غرق شده بود. آن شب شاید اولین شب عمرش بود که ذوق غذاخوردن را هم نداشت، بیسروصدا کنار بخاری اتاق خودش و مانی نشسته بود و خیره به گوشهای نگاه میکرد. چشمهای خستهاش باز بودند، ولی انگار چیزی نمیدیدند. آن شب در خانه خانواده ادمون همه خوابشان میآمد اما انگار کسی خوابیدن بلد نبود. همه آرامش را به خواب زدند اما بیدار بیدار بودند…

- وزن کتاب 100 گرم
- نویسنده هومن طاهری
- تصویر گر مهدیه بادیه پیما
- ناشر مهرک
- تعداد صفحه نوجوان
- موضوع مواجه با تنهایی،تلاش برای رسیدن،درک اهمیت کمک به دیگران ،آشنایی با پیامدهای جنگ،آشنایی بامفهوم ظلم ستیزی،آشنایی با مفهوم مقاوت
0.0 از 5
0
0
0
0